بعد از ظهر یه ساعتی وقت گذاشتیم با مامان و دخترک رفتیم نمایشگاه،بماند که اصلا دوست ندارم برم و فقط و فقط به خاطر مامان که دلش نشکنه و یه کم گردش داشته باشه
تصمیمم رفتن بود اما برگشتم ...
دلم ,دخترک ,یه ,های ,بیرون ,ها ,برم و ,و فقط ,زندگی کنم ,کنم دخترک ,دخترک تا
درباره این سایت